نویسنده:
دکتر مجتبی کریمی کلیمانی
هنگامی که توافق برنامه جامع اقدام مشترک معروف به برجام میان ایران و گروه موسوم به 5+1 بعد از طی یک مسیر چند ساله در ۲۳ تیر ۱۳۹4 منعقد گردید، شاید برای بسیاری از ناظران سیاسی و بین المللی دستیابی به توافقی دیپلماتیک در یک فضای مملو از بی اعتمادی، تنش و تحریم، سخت و دشوار به نظر میرسید. برجام در ازای برخی تعهدات و محدودیتها بر فعالیتهای هستهای ایران، حقوق و مزایایی برای کشور در زمینههای هستهای، اقتصادی، مالی و پولی پیشبینی کرده بود. سالها تحریمهای اقتصادی امان دولت و ملت ایران را بریده بود، با توافق برجام و رفع تحریمها امیدها بر این بود که رونق اقتصادی به کشور بازگردد و با گشایش در بازار، خون تازهای به کسب و کار داخلی و خارجی وارد شود. از آنجائیکه هر فعل یا ترکی فعلی که کل یا بخشی از زندگی انسانها را تحت تاثیر قرار می دهد به حوزه منابع انسانی در سطوح مختلف برمی گردد.
در این مقاله نیز ضمن بررسی برجام، دوران بعد از آن، به بررسی استاندارد و کیفیت زندگی منابع انسانی در سطح ملی پرداخته است. در انتها نیز با ارائه اطلاعات آماری رابطه مستقیمی بین کاهش شاخصهای استاندارد زندگی با کیفیت تصمیمات، مدیریت و سیاست دولت در طی سالهای منتهی به برجام و بعد از آن را مطرح نموده است. این موارد نشان دهنده این است که نظام تدبیر که امروز بر کشور حاکم است به سمتی نیست که بتواند رفاه مورد انتظار را برای منابع انسانی تامین کند و همچنین جهتگیریهایی که در سیاستگذاریهای دولت مشاهده میشود، در راستای بهبود این استانداردها نبوده است. دولت نیز نتوانسته از برجام تا به امروز، مسیری به سمت افزایش نسبی کیفیت زندگی مورد انتظار برای منابع انسانی ایجاد کند و حتی با عملکرد خود باعث کاهش سطح زندگی استاندارد منابع انسانی گردیده است.
مطالب مرتبط
آسیب شناسی ساختاری شوراهای عالی در نظام حکمرانی